خلاصه داستان قسمت پانزدهم پایتخت 5 فصل پنجم | داستان و فیلمنامه سریال پایتخت قسمت پانزدهم 15

خلاصه داستان قسمت پانزدهم پایتخت 5 فصل پنجم | داستان و فیلم نامه سریال پایتخت قسمت پانزدهم 15

خلاصه داستان قسمت پانزدهم پایتخت 5 فصل پنجم

قسمت 15 پانزدهم سریال پایتخت 5 پنجشنبه 16 فروردین 97

قسمت پانزدهم پایتخت در پنجشنبه 16 فروردین 1397 از طریق شبکه یک سیما پخش شد.

در این مطلب اتفاقاتی که برای نقی و خانواده اش ، ارسطو و رحمت در این قسمت افتاده است را برای شما عزیزان بیان میکنیم.

با توجه به ایام نوروز و اینکه اکثر هموطنان عزیزمان در مسافرت های نوروزی بوده و با کمبود امکانات برای مشاهده تلویزیون

مواجه هستند ، در این پست داستان قسمت پانزدهم از پایتخت 5 را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

پشتیبانی های عربستان از داعش به گفته ی الیزابت در قسمت پانزدهم پایتخت

در این قسمت همه در حال حرکت با نفربر هستند تا از سوریه فرار کنند که هما داستان زندگی الیزابت را تعریف میکند.

پس از آن ارسطو آن ها را در یک دست انداز می اندازد که نقی میگوید درست رانندگی کن که ارسطو می گوید

کنسرو بیاورند تا بخورند حین غذا خوردن ، رحمت از کیفیت غذا ها تعجب میکند

و میگوید این کنسرو ها محصول کجاست که الیزابت میگوید همه آنها محصولات عربستان سعودی است .

پس از غذا خوردن غذا بهتاش آهنگ میگذارد و میرقصد.

درگیری با یک ماشین داعشی و تیراندازی در قسمت پانزدهم پایتخت

در همین حین یک ماشین داعشی از جلو می آید و همه میترسند ، که الیزابت پرچم داعش را بلند می کند و آنها رد می شوند.

پس از آن مجدد شک می کنند و بر میگردند که درگیری و تیراندازی شروع می شود.

و نقی پشت تیربار می نشیند و شروع به تیراندازی میکند و همه آنها را میکشد.

و ماشینشان را نیز آتش میکشد که بخیر می گذرد و رد می شوند.

زخمی شدن هما و غش کردن نقی با دیدن خون

پس از آن مجدد راه می افتند که در مسیر هما می گوید بایستند و وقتی می ایستند می گوید که تیر خورده است.

همچنین بعد دیدن خون هما ، نقی غش میکند و روی زمین می افتد که بقیه او را به داخل نفربر میبرند.

و وقتی به هوش می آید از همه میخواهد این موضوع را ندید بگیرند و در علی آباد چیزی نگویند.

آموزش تیراندازی توسط نقی به هما و فهیمه

پس از آن تفنگ را از الیزابت میگیرد و به خانم ها آموزش میدهد چگونه با آن کار کنند.

و پس از آن از هما میخواهد تیراندازی کند که هما میگوید دستش درد میکند.

و وقتی به فهیمه می گوید ، فهیمه را مجبور میکند با آن به بیرون تیراندازی کند.

که پس از چند تیر ، پنجعلی کف ماشین می افتد و می لرزد و وقتی نگاه میکنند یک پوکه فشنگ داغ داخل لباسش افتاده است.

رسیدن و عبور از رودخانه با نفربر جنگی

که به یک رودخانه می رسند و ارسطو متوقف می شود و میپرسد.

که چه کنند ، که هر کس چیزی میگوید و در نهایت تصمیم میگیرند وارد رودخانه شوند.

که ارسطو میگوید میترسد سیستم برق ماشین خراب شود که نقی میگوید این پراید هاشبک نیست

و مشکلی نیست و برو که پس از ورود به آب ماشین کامل زیر آب می رود

و پس از گاز دادن های ارسطو با وجود زیر آب رفتن کامل ، بدون مشکل از آب خارج می شود.

ماجرای زندگی و جهاد نکاح زن های عضو داعش از زبان الیزابت عضو سابق داعش

پس از آن در جایی صبر میکنند تا خشک شوند و در همین حین ، الیزابت ماجرای زندگی اش را برای بقیه می گوید

و از شوهرش میگوید که در یک عملیات زخمی شده و او را برای درمان به تل آویو فرستاده اند

و بعد ها گفته اند او را طلاق داده و باید با همه مرد های داعش به نوبت ازدواج کند که این باعث جدایی الیزابت از داعش می شود.

که رحمت نیز ماجرای عاشقی اش با فهیمه را برای ارسطو می گوید و نقی با رگبار ماشین شروع میکند.

به دید زدن که بهتاش را در حال سیگار کشیدن میبیند و عصبانی میشود

و سر رگبار نیز به رحمت میخورد از بالای نفربر به پایین پرت میشود.

بررسی نقشه برای رسیدن به لاذقیه و عکس العمل آنها

شب که میشود همه به ماشین میروند و شروع می کنن به چای خوردن

که وقتی نقی پدرش را صدا میکند او صدا را نمیشوند و در همین حین بهتاش یک سنگ

به طرف پنجعلی می زند و او عصبانی میشود و نقی نیز بهتاش را شماتت میکند.

پس از آن ارسطو می گوید سی کیلومتر دیگه تا لاذقیه دارد که میپرسند وقتی برسند باید چکار کنند.

که الیزابت میگوید باید خودشان را آنجا به پلیس سوریه معرفی کنند.

پس از آن همه در مورد الیزابت شروع به حرف زدن میکنند که ممکن است نفوذی باشد و ….

روشن شدن ماشین نفربر و خوابیدن داخل آن برای حرکت در صبح روز بعد

الیزابت که از این حرف ها چیزی نمیفهمد پشت فرمان مینشیند و استارت میزند که نفربر روشن می شود.

پس از آن ارسطو آن را درست میکند و میگوید بهتر است در شب حرکت نکنند

چون تاریک است و ممکن است از وسط پایگاه داعش سر در بیاورند.

و برای همین همه به داخل نفربر میروند و درب آن را میبندند تا استراحت کنند.

در صورت تمایل به مطالعه داستان قسمت های گذشته و دانلود فیلم آن قسمت از لینک های زیر استفاده کنید.

دانلود و داستان قسمت اول پایتخت 5

دانلود و داستان قسمت دوم پایتخت 5

دانلود و داستان قسمت سوم پایتخت 5

داستان قسمت چهارم پایتخت 5

دانلود و پخش آنلاین قسمت چهارم پایتخت 5

داستان قسمت 5 سریال پایتخت 5

پخش آنلاین و دانلود قسمت پنجم پایتخت 5

پخش آنلاین و دانلود قسمت 6 پایتخت 5

داستان قسمت 6 سریال پایتخت 5

داستان قسمت هفتم پایتخت فصل پنجم

داستان قسمت هشتم پایتخت 5 فصل پنجم

پخش آنلاین و دانلود قسمت 8 پایتخت 5

داستان قسمت نهم پایتخت 5 فصل پنجم

داستان قسمت دهم پایتخت 5 فصل پنجم

داستان قسمت یازدهم پایتخت 5 فصل پنجم

داستان قسمت دوازدهم پایتخت 5 فصل پنجم

داستان قسمت سیزدهم پایتخت 5 فصل پنجم

داستان قسمت چهاردهم پایتخت 5 فصل پنجم

5/5 - (1 امتیاز)