دانلود فیلم و سریال های عاشقانه - سبزپندار

خلاصه داستان :

«هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم پسر ارشد خانواده دلداده پرستار بچه‌اش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد. مارال می‌فهمد جان برادرش در خطر است. حاتم در پی کمک به مارال و پیگیری ماجرا متوجه می‌شود داستان برادر او به برادر کوچک خودش هاتف که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خورده است. با بازگشت هاتف به سیاهرود، دو برادر درگیر موقعیت پیچیده عاشقانه‌ای می‌شوند كه خروج از آن ممكن است آنها را تا مرزهای غریبی از عشق و نفرت بكشاند…

• 6 خرداد 1402
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

«هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم پسر ارشد خانواده دلداده پرستار بچه‌اش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد. مارال می‌فهمد جان برادرش در خطر است. حاتم در پی کمک به مارال و پیگیری ماجرا متوجه می‌شود داستان برادر او به برادر کوچک خودش هاتف که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خورده است. با بازگشت هاتف به سیاهرود، دو برادر درگیر موقعیت پیچیده عاشقانه‌ای می‌شوند كه خروج از آن ممكن است آنها را تا مرزهای غریبی از عشق و نفرت بكشاند…

• 6 خرداد 1402
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

تو این شهر چه خبره؟ این دیالوگ از سریال بی تو میمیرم، کمی ما را به سمت فضای پیچیده داستان می برد که احتمالا با تنش های زیادی همراه است

• 3 خرداد 1402
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

با نگاهی زنانه به مقطعی مهم و ملتهب از دهه نود جامعه ایران می‌پردازد. این فیلم به نوعی روایت‌گر قصه زنی است که به دلیل مورد تهدید قرار گرفتن خانواده اش، دچار تشویش‌ها و نگرانی‌های درونی می‌شود…

• 2 اردیبهشت 1402
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم‌ خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم‌ کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب‌ کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می‌خواهد. قلعه‌ ای می‌خواهد که جان‌ پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه‌ای محکم‌ تر از عشق نیست. بدهید همه‌جا جار بزنند که : ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش پادشاه شما عاشق شد …

• 3 فروردین 1402
• 2 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

کشیشی قدرتمندترین نیروی الهی را دارا می باشد و در حال جنگ و مبارزه با شیطانی است و به دنیایی منتقل می شود که هیچ اطلاعاتی از آن ندارد.

خود را در بدن شخصی به اسم یون وون که آیدلی ناشناخته است، می بیند. گروه این شخص در حال فروپاشی است اما اجرای زنده ای صورت می گیرد که توجه رسانه ها و مردم را به خود جلب می کند.

• 23 اسفند 1401
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

روایتی عاشقانه از زندگی ناصر الدین شاه قاجار با جیران…

• 20 اسفند 1401
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

داستان این فیلم همزمان با دوران زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و شمس تبریزی اتفاق می‌ افتد که برشی از زندگی این دو شاعر معاصر ایرانی را به معرض نمایش می گذرد.

• 8 اسفند 1401
• 0 دیدگاه

خلاصه داستان :

«هاتف» و «حاتم» دو برادر از یک خانواده سرشناس ساکن سیاهرود هستند. حاتم پسر ارشد خانواده دلداده پرستار بچه‌اش، «مارال» است. در حالی که هنوز ابهامات زیادی در رابطه با سرنوشت زن سابقش در میان اهالی سیاهرود وجود دارد. مارال می‌فهمد جان برادرش در خطر است.

حاتم در پی کمک به مارال و پیگیری ماجرا متوجه می‌شود داستان برادر او به برادر کوچک خودش هاتف که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خورده است. با بازگشت هاتف به سیاهرود، دو برادر درگیر موقعیت پیچیده عاشقانه‌ای می‌شوند كه خروج از آن ممكن است آنها را تا مرزهای غریبی از عشق و نفرت بكشاند…

• 3 اسفند 1401
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

روایتی عاشقانه از زندگی ناصر الدین شاه قاجار با جیران…

• 24 بهمن 1401
• 0 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

داستان سریال در دهه شصت خورشیدی رخ می دهد. هما حقی  و نامزدش نادر به همراه خانوادهٔ خود آماده می‌شوند تا برای شب تولد پدر هما او را غافلگیر کنند؛ اما در این شب اتفاقات جور دیگری رقم می خورد و همه چیز را برای این خانواده تغییر می دهد.

• 21 دی 1401
• 2 دیدگاه

بازیگران :

خلاصه داستان :

داستان در مورد دو فردی است که اعتقاد به عشق دارند اما به هیچ عنوان نمی توانند آن را درک کنند و معنی درستی از آن را پیدا کنند. در این مدت با توجه به سرنوشت و در جشن سال نو یک دیگر را می بینند و…

• 20 دی 1401
• 0 دیدگاه